به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، کیت بلانشت با بازی در نقش زنان پیچیده که به نوعی با سوءتفاهم روبهرو میشوند، بیگانه نیست. وی به تازگی بازیگر سریال ۷ قسمتی «سلب مسئولیت» از شبکه اپل تیوی پلاس ساخته آلفونسو کوارون بوده است. این سریال درباره مستندسازی است که عمیقترین و تاریکترین اسرارش را در رمانی که زنی نوشته است، میخواند. بلانشت برنده ۲ جایزه اسکار و اکنون نامزد ۳ جایزه امی، در این سریال در نقش زنی درگیر بحران تصویر شده که کنترل داستان خود را از دست میدهد.
بلانشت در یک مصاحبه که از خانهاش در لندن انجام داده، گفت: چالش برای من و گمان میکنم یک واقعیت دردناک، این بود که وقتی نقش یک شخصیت اصلی را در یک روایت بازی میکنید، مخاطب را نه لزوماً به همدلی با خود، بلکه به دیدگاه شخصیت خود دعوت میکنید.
وی معتقد است «سلب مسئولیت» نقطه مقابل آن خرد متعارف بود و وی را مجبور میکرد تا در قضاوتهای عجولانه دیگران درباره شخصیتش، زنی به نام کاترین ریونزکرافت، سکوت کند تا درنهایت در فینالی دلخراش، بتواند حقیقت خود را روشن و روایتهای نادرست را خاموش کند.
بلانشت در این مورد چنین توضیح داد: من، به عنوان یک بازیگر و به عنوان یک شخصیت، در یک جعبه بسیار کوچک قرار داده شدم که به آرامی هوای آن خارج میشد تا این که بالاخره توانستم صحبت کنم. آلفونسو قضاوت بیعیب و نقصی دارد، اما در مقطعی مکالمهای پیش آمد که قرار نبود صحنهای خاص در تدوین نهایی باشد و من گفتم؛ فکر میکنم واقعاً مهم است که مردم این دیدگاه را بشنوند، زیرا از آنها خواستهایم که سکوت کاترین را تحمل کنند. او باید بگوید چرا صحبت نکرده؛ اگر این طور نشود ما حق مخاطب را از مخاطب میگیریم.
بلانشت گفت که در اوج همهگیری کرونا، کوارون با وی تماس گرفت تا درباره همکاری برای ساخت اقتباسی از رمان رنه نایت که سال ۲۰۱۵ منتشر شده بود صحبت کند. این رمان در ۷ قسمت – یا همانطور که فیلمساز دوست دارد بگوید، ۷ فصل – شکل میگرفت.
به گفته بلانشت، وی پس از امضای قرارداد به عنوان بازیگر و تهیهکننده اجرایی، به شدت درگیر هر مرحله از کار تولید شد، اما درست مانند تماشاگران، خود را در مواجهه با قضاوتهای فوری درباره انگیزههای شخصیتها یافت.
بلانشت عنوان کرد: آلفونسو واقعاً درگیر این واقعیت بود که یک نبرد برای یک حقیقت واحد وجود دارد و از نظر من این تمرین واقعاً خطرناک و تقریباً بیمعنی بود، زیرا حقیقت چیز بسیار پیچیدهای است. همه ما میدانیم حقیقت از دیدگاههای بسیار متفاوت قابل بررسی است، و کسانی که ما به آنها تکیه میکنیم اغلب آنهایی هستند که از پیش هضمشدهاند و به راحتی میتوان درکشان کرد و به نوعی باعث میشوند، احساس کنیم که انسانهای خوبی هستیم و داریم از دانش و اخلاق حفاظت میکنیم.
وی با تاکید افزود: اما واقعیت این است که ما آن حقایقی را که باعث میشوند درباره خودمان احساس ناراحتی کنیم، دوست نداریم.
سریال «سلب مسئولیت» به طور خاص بینندگان را مجبور میکند تا با تعصبات خود و زدن برچسب بد به دیگران روبهرو شوند.
بلانشت ادامه داد: فکر میکنم اگر دوباره سریال را تماشا کنید، تصویری خام از کاترین میبینید که مردم برای خودشان ساخته بودند، تصویری که چندان منطبق با شخصیت یا کارهای او یا تأثیری که در جمع داشت، نبود.
حقیقت کاملاً آشکار بود؛ در ۶ قسمت اول، به بینندگان القا شده بود که کاترین، سالها قبل در تعطیلاتی در ایتالیا، ارتباطی خودخواهانه با یک غریبه ۱۹ ساله داشته که پس از نجات پسر کوچک کاترین از غرق شدن در اقیانوس، جان خود را از دست داده است. در قسمت پایانی، کاترین سرانجام با پدر این غریبه (کوین کلاین)، روبهرو میشود که همسر مرحوم وی بر اساس برداشتی نادرست از روزهای پایانی زندگی پسرش، رمانی نوشته بود. اما کاترین در نهایت روشن میکند آنچه واقعاً اتفاق افتاد این بود که شب قبل از مرگ این جوان، او به زور و با خشونت وارد اتاق هتل کاترین شده بود.
بلانشت گفت: دانستن اینکه داری از این مرحله عبور میکنی و قضاوتهای اغلب غیرقابلکنترل مخاطب درباره آنچه اتفاق افتاده سرانجام تغییر میکند، یک تسکین عمیق برای من بود.
او به یاد میآورد که پس از فیلمبرداری آن مونولوگ طولانی ۴ صفحهای که در یک برداشت انجام شد، احساس سبکی قابل توجهی داشت.
پیچش پایانی ویرانگر، رازی بود که بلانشت برای حفظ آن تلاش کرده بود. او میگوید: صحبتهای حاشیهای زیادی وجود دارد که دوست داشتم درباره آنچه هنگام مواجهه با سوءاستفاده اتفاق میافتد و روشهای مختلفی که مردم این آسیب را دفن میکنند، داشته باشم. شجاعتی که هنوز در این روزگار برای ایستادن و گفتن آن لازم است، زیرا شرم همراه آن برای افرادی که قربانی سوءاستفاده هستند، پیش میآید.
این بازیگر افزود: احساس میکنم این سریال به عنوان سکوی پرتابی برای صحبت درباره چنین یادآور شد: مسائلی است و پس از نمایش آن افراد زیادی حتی در سوپرمارکت جلوی من را گرفتند تا درباره آن صحبت کنیم.
بلانشت که یک بازیگر مهم در عرصه سینما محسوب میشود، میگوید که قطعاً به حضور بیشتر در تلویزیون فکر میکند. در سال ۲۰۲۰، او ۲ نامزدی اول امی خود را برای سریال «خانم آمریکا» از شبکه اف ایکس، به عنوان بازیگر و تهیهکننده، به دست آورد.
وی سال پیش در یک نقش کوتاه که تا نهایت مخفی نگاه داشته شده بود در صحنه پایانی سریال «بازی مرکب» نتفلیکس ایفا کرد که در آن نقش یک استخدامکننده آمریکایی بینام را بازی میکرد که مدیر برنامه (لی بیونگ-هان) او را میشناسد و در حال بازی در نقش یک مرد بیخانمان در کوچه پشتی میبیند.
بلانشت در این مورد عنوان کرد که از آنجا که این یک سریال خیلی مشهور بود و در لسآنجلس فیلمبرداری میشد، هر کس بر اساس نیاز در این سریال حضور یافت و حتی تهیهکننده از او خواست که با کت و شلوار خودش در آن صحنه حاضر شود.
وی گفت: من چند استوریبورد گرفتم. باید خیلی سریع یاد میگرفتم که چطور بازی کنم. باید تمرین میکردم. میدانستم قرار است ۴ یا ۵ صحنه باشد و میدانستم که هر صحنه به چه چیزی نیاز دارد و بعد به من نقشی فرعی داده شد اما به مرموزترین شکل ممکن!
انتخاب غافلگیرکننده یک بازیگر سینما در حد و اندازه بلانشت نشان میدهد که نتفلیکس در حال بررسی راههای جدیدی برای زنده نگه داشتن این سریال است. آیا این به این معنی است که او برای رهبری یک اسپینآف یا دنباله انگلیسی زبان «بازی مرکب» انتخاب شده است؟
بلانشت در حالی که لبخندی میزند، به صندلیاش تکیه داد و گفت: من به شدت پذیرای هر چیزی هستم؛ آن هم چه بهتر که در دنیایی باشد که به این زیبایی و جادویی خلق شده است. آنها سازندگان دنیای شگفتانگیزی هستند و آن مجموعه روی دست رفت. فکر نمیکنم گوشهای از جهان باشد که به نوعی به آن نپرداخته باشد.
در حالی که حدس زده میشود دیوید فینچر، کارگردان بلانشت در فیلم «مورد عجیب بنجامین باتن» سازنده سریالی انگلیسیزبان در دنیای «بازی مرکب» باشد، بلانشت پاسخ صریحی ندارد و میگوید: دوست دارم دوباره با دیوید کار کنم. اما نه، من چیزی بیشتر از شما نمیدانم. من خجالتی نیستم، ولی واقعاً نمیدانم.
کیت بلانشت در طول دوران حرفهای خود بیشتر به انتخاب همکاران خود تاکید داشته تا بازی در نقش یک شخصیت خاص و «سلب مسئولیت» نیز از این قاعده مستثنی نبود.
او تاکید کرد: فکر میکنم به همین دلیل است که من در ژانرهای مختلف، نقش شخصیتهای بزرگ و کوچک را بازی کردهام. دسترسی بیشتر به مخاطبان مختلف چیزی است که من واقعاً به آن علاقهمندم، زیرا وقتی مخاطب در خانه چیزی را تماشا میکند، یا وقتی در قطار چیزی را روی صفحه نمایش کوچکتری میبیند، یا وقتی به سینما میآید، او را هر بار با ریتمی متفاوت جذب میکنید. در نهایت، چیزی که من به دنبال آن هستم، آن ارتباط متفاوت با آنهاست.