اقتصاد ایران در میدان مین قرار گرفت

ماکس کوردن در مقاله ۱۹۸۴ خود هشدار داد که بیماری هلندی واقعی، نه فقط تضعیف صنعت و کشاورزی به دلیل تقویت ارزش پول ملی، بلکه ایجاد تعهدات اجتماعی ناپایدار در دوران رونق منابع است. در ایران، درآمدهای نفتی دهههای ۱۳۷۰ تا اوایل ۱۳۹۰، سیاستمداران را به اعطای امتیازاتی مانند بازنشستگی زودهنگام، تعریف گسترده مشاغل سخت و زیانآور و فرمولهای سخاوتمندانه مستمری سوق داد. این تصمیمها در زمان وفور، خیرخواهانه و پربازده سیاسی به نظر میرسیدند، اما در دوران افول درآمدهای نفتی، به بار سنگین مالی برای صندوقها و بودجه تبدیل شدهاند.
معضل بازنشستگی زودهنگام؛ بحرانی خودساخته
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بازنشستگی زودهنگام را «معضل جدید کشور» خوانده و اعلام کرده که ۹۵ درصد بازنشستگان زیر ۶۰ سال هستند. مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی نیز از کسریهای ماهانه، تصمیمهای شتابزده و تأثیر حقوقهای جهشی دو سال آخر خدمت بر صندوقها سخن گفته است. این چالشها نتیجه مستقیم تعهدات پرهزینهای هستند که در دوران رونق نفتی بدون پشتوانه مالی پایدار ایجاد شدند.
قفل سیاسی تعهدات؛ چرا اصلاح دشوار است؟
کوردن تأکید داشت که تعهدات اجتماعی ایجادشده در دوران وفور، به دلیل «چسبندگی سیاسی» به سختی قابل کاهش هستند. در ایران، امتیازاتی مانند بازنشستگی پیش از موعد و فرمولهای مستمری مبتنی بر میانگین کوتاهمدت، به حقوق مکتسبه تبدیل شدهاند. هر تلاش برای اصلاح این سیستم، با مقاومت اجتماعی و هزینه سیاسی مواجه میشود، در حالی که کسری صندوقها و فشار بر بودجه، چارهای جز اصلاح باقی نمیگذارد.
صورتحساب جشن رفاه؛ کسری و استقراض
در دوران وفور نفتی، سیاستمداران با کاهش سن بازنشستگی و اعطای امتیازات گسترده، «جشن رفاه» برپا کردند. اما امروز، صندوقهای بازنشستگی برای تأمین تعهدات ماهانه در تنگنا هستند و دولت برای جبران کسریها به استقراض یا خلق نقدینگی متوسل میشود. این روند، رفاه آینده را به خطر میاندازد و نارضایتی اجتماعی را تشدید میکند.
نسخههای سیاستی برای رهایی از تله
کوردن برای عبور از بیماری هلندی، راهکارهایی پیشنهاد کرد که با بومیسازی برای ایران نیز کاربردی هستند:
۱. تعهدات معوقه ممنوع: هرگونه افزایش در تعهدات اجتماعی، مانند حقوق بازنشستگی، باید از منابع پایدار بیمهای تأمین شود، نه درآمدهای ناپایدار نفتی.
۲. اصلاحات پارامتریک: افزایش تدریجی سن بازنشستگی، میانگینگیری بلندمدت برای محاسبه مستمری، بازتعریف دقیق مشاغل سخت و زیانآور و یکپارچهسازی پایگاه دادههای بیمه و مالیات برای جلوگیری از دستکاریها.
۳. صندوق بیننسلی: درآمدهای نفتی باید در صندوقهای ثروت ملی ذخیره و از طریق بودجههای سرمایهای به اقتصاد تزریق شوند تا از خلق تعهدات دائمی جلوگیری شود.
۴. قرارداد اجتماعی جدید: حمایتهای اجتماعی باید مشروط و زماندار باشند تا انعطاف بودجهای حفظ شود و عدالت بیننسلی قربانی رایمحوری نشود.
عدالت پایدار، نه بیعدالتی معوق
ادعای عدالت در بازنشستگی زودهنگام، بدون پشتوانه مالی، به بیعدالتی آینده منجر میشود. وقتی اکثریت بازنشستگان زیر ۶۰ سال هستند و صندوقها با کسریهای سنگین مواجهند، نیاز به اصلاحات ساختاری بیش از پیش آشکار است. راه برونرفت، شجاعت سیاسی، سیاستگذاری دوراندیشانه و ایجاد قواعد مالی ضدچرخهای است که رفاه امروز را به هزینه آینده قربانی نکند.